حجاب وهویت فرهنگی

حجاب مصونیت است . مصونیت از گناه . پس بیایید این فرصت ها را بشناسیم

حجاب وهویت فرهنگی

حجاب مصونیت است . مصونیت از گناه . پس بیایید این فرصت ها را بشناسیم

دغدغه ای برای حکومت ها!


در عصر ارتباطات و ماهواره و دورانی که روابط مدرن جایگزین ارتباطات محدود و رو در روی گذشته شده اند؛ عصری که هیچ محدودیتی از قبیل اطلاعاتی، دیداری یا شنیداری مفهمومی ندارد؛ یکی از مسائل مهم جوامع مذهبی بحث پوشش و حجاب است؛ که این موضوع در سال های اخیر تبدیل به دغدغه ای خاص برای حکومت ها شده است. برای کشور اسلامی مثل ایران به جهت رعایت نشدن آن توسط عده ای و برای کشورهایی چون امریکا ، فرانسه ، انگلیس و ... برای رعایت کردن آن توسط برخی، که البته این اندک افراد در این سال ها رو به افزایشند.

عقیده رضاشاه در مورد کشف حجاب و تغییر لباس این بود که با کشف حجاب است که جامعه ایران می تواند وارد دنیای متمدن زمان خودش بشود.


این تناقض در رفتار ملت ها با آنچه حکومت ها می خواهند؛ هر جامعه شناسی را چه در جامعه ایران و چه در جوامع غربی به فکر و تحقیق وا می دارد...

اگرچه بحث جامعه شناسی این مقوله فرصت و مجالی وسیع می طلبد، اما ما نیز در آستانه 17 دی ماه سالروز ابلاغ و اجرای قانون کشف حجاب توسط رضاخان بر آن شدیم که طی گفتگویی با یکی از پژوهشگران تاریخ معاصر ایران به ریشه یابی قضیه کشف حجاب پرداخته؛ سعی کنیم دلایلی را برای وجود برخی تناقضات رفتاری در جامعه کنونی بیابیم.

آقای نیک بخت از جمله پژوهشگرانی است که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی فعالیت می کند و  به طور تخصصی در زمینه کشف حجاب تحقیقات دامنه داری را داشته است.



تبیان: برای شروع بهتر است کمی از فعالیت های مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نوع فعالیت و مسئولیت خودتان در این مرکز برایمان بگوئید.

فعالیت مرکز اسناد انقلاب اسلامی به اوایل انقلاب برمی گردد که فعالیت خود را با دستور صریح حضرت امام (ره) در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی شروع کرد. در تاریخ مرکز اسناد انقلاب اسلامی دو دوره مشخص داریم که در دوره اخیر مرکز اسناد انقلاب اسلامی جهش خوبی در امر تاریخ انقلاب اسلامی داشته است . نزدیک 400 جلد کتاب در این مقطع منتشر شده است. 200 جلد کتاب هم تا سال آینده منتشر خواهد شد. نزدیک 200 جلد هم در دست تالیف و نگارش و پژوهش است.

من خودم مدیر بخش تدوین معاونت پژوهشی مرکز اسناد هستم که نزدیک 10 سال است در مرکز فعالیت می کنم که در مورد تاریخ انقلاب پژوهش هایی داشتم، مثلاً به طور مشخص در مورد جنبش دانشجویی، در مورد رجال خاص مثل شهید مفتح و تاریخ انقلاب در آذربایجان هم پژوهش هایی داشته ام. این خلاصه ای از فعالیت ما در این مرکز بود.

قبل از مشروطه ما با جریانی به نام بهائیت مواجه هستیم که از فرقه باب منشعب شد. با توجه به تاثیر و نقشی که در تحولات سیاسی ما ایفا کردند باید گفت که اولین زمزمه های کشف حجاب و آزادی زنان متعلق به بهائیان است.


تبیان: به عنوان اولین سوال، به نظر شما با توجه به محیط مذهبی و جامعه دیندار آن دوره و حضور روحانیون چطور شد که رضاخان تصمیم گرفت طرح کشف حجاب را در ایران اجرا کند و چه پیش زمینه هایی برای این کار وجود داشت؟

برای اینکه به سوال شما پاسخ دهم، باید به دوران قبل از رضاخان بازگردم. مشخصاً به دوره مشروطه و یا قبل از آن که تحولات تاریخی داشتیم که به نوعی در مسئله کشف حجاب تاثیر گذارده بوده است. مثلاً شکستی که ما از روسیه خوردیم، قراردادهای ننگینی که بر ما تحمیل شد؛ که در بین رجال سیاسی و دولتی و برخی از تحصیل کرده ها این تلقی ایجاد شد که ما چرا از غرب عقب افتادیم و برای آنکه به غرب نزدیک شویم، باید در شکل و ظاهر هم به غرب نزدیک شویم که این موضوع در دوران مشروطه به اوج خود رسید . این عبارت معروف تقی زاده است که می گوید ما باید از نوک سر تا نوک پا غربی شویم.

ولی در کنار این فرهنگ غربی که ما با آن مواجه شدیم و آن جنگ هایی که متاسفانه به شکست ما منتهی شد و ناکارآمدی نظام سیاسی ما این موضوع را تشدید کرد، رفته رفته ما در موضع انفعالی قرار گرفتیم.



در کنار این مسائل سیاسی- اقتصادی و اجتماعی که کشور ما در معرض آن قرار داشت. قبل از مشروطه ما با جریانی به نام بهائیت مواجه هستیم که از فرقه باب منشعب شد. اساس این فرقه بحث جداگانه ای است. اما با توجه به تاثیر و نقشی که در تحولات سیاسی ما ایفا کردند باید گفت که اولین زمزمه های کشف حجاب و آزادی زنان متعلق به بهائیان است که البته به این نکته کمتر توجه شده و تا حد زیادی نادیده گرفته شده است . ولی باید گفت که نقش بهائیان در زمینه کشف حجاب بسیار مهم است. در دوران مشروطه هم اولین زمزمه های آزادی نسوان از طرف این فرقه بود. در یکی از منابع تاریخی در لوحی که عباس افندی (رئیس بهائیان) ارسال کرده اینطور آمده است که: "چند ماه قبل لوحه ای از طرف عباس افندی رئیس بهائیان برای بهائیان تهران که به کلی حجاب را از میان خود بردارند. حال در مجالس مخصوص خود زنان و مردان حضور دارند. زنان بدون حجاب می نشینند و می خواهند میان زن و مرد همه چیز مساوی باشد. و مشغول می باشند که در سایر ولایات ایران هم همین اقدام را نمایند

در واقع قبل از اینکه مسئله کشف حجاب در سال 1314 توسط رضاشاه مطرح شود، توسط بهائیان این مسئله در دوره مشروطه مطرح شده و به شدت دنبال می شد. ضمناً در مطبوعات غرب گرا هم بحث کشف حجاب مطرح می شد. نکته ای را که نباید فراموش کرد اینست که در باورهای مذهبی و ساختار سنتی جامعه ایران، حجاب اولین نمادش بود. یعنی اگر می توانستند حجاب را بردارند؛ مواجهه با سایر مظاهر اسلامی و شیعی بسیار راحت بود. ضمناً این نکته را نباید از یاد ببریم که بحث حجاب ضمن اینکه یک بحث شیعی و مذهبی بود، ریشه ایرانی هم داشت، یعنی حجاب به آن شکلی که در جامعه گسترش پیدا کرده بود ریشه درایران قبل از اسلام هم داشت؛ یعنی چیزی نبود که صرفاً با اسلام در بین مردم رواج پیدا کرده باشد. با این تفاسیر حجاب به عنوان سمبل و نمادی بود که در متن جامعه نفوذ کرده بود. در دوره مشروطیت وقتی در روزنامه ها بحث کشف حجاب مطرح می شود شاهد هستیم که علمای زیادی شروع می کنند به پاسخ دادن به این مسائل که اصلاً حجاب ضرورت دارد یا خیر، اثبات آن توسط آیات قرآن، اثباتش توسط دین ها و آئین های دیگر. در این دوره است که ما می بینیم علمای شیعه کتاب ها و رسائل متعدد حجابیه را تالیف می کنند که خوشبختانه مجموعه این رسائل را آقای رسول جعفریان جمع آوری کردند که می تواند به عنوان یک منبع خوب در مورد عکس العمل علمای شیعه در برابر قضیه کشف حجاب مورد استفاده قرار گیرد.



بعد از این می رسیم به دوره رضاشاه، در ابتدا رضاخان تلاش می کرد که جنبه های غیر مذهبی از خودش بروز ندهد. با شرکت در عزاداری، راه انداختن دسته های عزا، گل مالیدن به سر و صورت و ... سعی می کرد جلوه هایی از دین از خودش بروز دهد. اما بعد از به قدرت رسیدن و بعد از اینکه پایه های قدرتش تثبیت شد، جریان روشنفکر غرب گرایی که در دوره مشروطیت حضور فعالی داشتند و در به قدرت رسیدن رضاخان هم نقش داشتند مصادر فرهنگی و تاثیرگذار در مسائل جامعه را به دست گرفتند.

در واقع آن طیف روشنفکری که با جلوه های مذهب در دوره مشروطه به مخالفت برخاسته بودند و حال مشخصاً در دوره رضاشاه می بینیم سیاست ها و فعالیت هایی را شروع می کنند.

در سال 1306 می بینیم که خانواده شاه به حرم حضرت معصومه می روند و آنجا وضع مناسبی نداشتند یکی از علما به شدت اعتراض می کند که رضاشاه به شدت عصبانی می شود و دستور می دهد ایشان را مورد ضرب و شتم در حرم حضرت معصومه قرار می دهند. یا می بینیم در همین مقطع بحث تغییر لباس هم، همزمان با حجاب ستیزی مطرح می شود که زمزمه های اولیه آن در مطبوعات به عنوان تغییر لباس سنتی ایرانی مطرح می شود البته در مورد تغییر لباس نقل می کنند که به خاطر فروش پارچه های کارخانه منچستر انگلیس این موضوع مطرح می شود. یعنی سیاست تحمیلی بیگانه است که برای فروش پارچه های خودش، اساس پوشش ایرانی را تغییر می دهد.

اما بعد از به قدرت رسیدن رضاخان و بعد از اینکه پایه های قدرتش تثبیت شد، جریان روشنفکر غرب گرایی که در دوره مشروطیت حضور فعالی داشتند و در به قدرت رسیدن رضاخان هم نقش داشتند مصادر فرهنگی و تاثیرگذار در مسائل جامعه را به دست گرفتند.

عقیده رضاشاه در مورد کشف حجاب و تغییر لباس این بود که با کشف حجاب است که جامعه ایران می تواند وارد دنیای متمدن زمان خودش بشود.



در این مقطع لازم است که به دو قضیه مهم اشاره بکنم که بی ربط به مسئله کشف حجاب و قضایای مربوط به آن نیست.

یکی قیام علمای اصفهان است که در سال 1306 صورت می گیرد. البته ظاهراً این قیام در اعتراض به نوع سربازگیری است. اما در باطن عکس العمل علما و جریان مذهبی است به نظام سلطنتی رضاشاه که کم کم فعالیت خود را در زمینه مخالفت با مذهب و باورهای دینی مردم گسترش داده است. که با مهاجرت حاج آقا نورالله به قم که فراخوانی می دهد که علما از سراسر ایران در قم تجمع کنند تا در آنجا تصمیمی اتخاذ شود؛ که با ترفند حکومت این قضیه ناکام می آمد و حاج آقا نورالله توسط پزشکی که از طرف حکومت به قم می رود به شهادت می رسد. سال بعد حرکتی را در تبریز داریم. یعنی علمای تبریز هم حرکتی را شروع می کنند. قبل از اینکه این حرکت و قیام صورت گیرد. در مطبوعات آن دوران شروع می کنند به طرح مسائلی در مورد کشف حجاب و موضوعاتی مثل عزاداری و حتی زیارت رفتن را به صورت کاریکاتور مورد تمسخر قرار می دهند و احساسات مردم و علما را جریحه دار می کنند.

در همین مقطع بحث سربازگیری هم مطرح می شود. قبل از اینکه زمینه فکری و فرهنگی سربازگیری آماده شود به طور عملی سعی می کنند مسئله سربازگیری را پیاده کنند که این موضوع با مخالفت و ممانعت مردم روبرو می شود . خواست مردم این بود که سن سربازگیری کمی بیشتر شود که این موضوع به یک حرکت گسترده تبدیل می شود. مردم تجمع می کنند منزل آیت الله سید ابوالحسن گنگجی و همینطور در مساجد تحصن می کنند. که سرانجام با دخالت قوای مسلح و تبعید علما این حرکت هم سرکوب می شود. در واقع ما قبل از موضوع کشف حجاب دو جریان به این شکل داریم و در همین زمان است که شهید مدرس هم بعد از به قدرت رسیدن رضاشاه تبعید می شود.

البته در تاریخ کشف حجاب مسافرت رضاشاه در سال 1313 به ترکیه نقطه عطفی است برای عملی تر شدن این اندیشه.

یعنی تا قبل از این در روزنامه ها و مجامع روشنفکری این موضوع مطرح می شد و طرفدارانی داشت به خصوص در میان اقشار مرفه جامعه که بیشتر در معرض فرهنگ غرب بودند که البته در محافل خودشان به طور عملی هم به این موضوع پرداخته بودند.

اما نقطه عطف اجرای آن در جامعه بعد از سفر رضاشاه به ترکیه بود. بعد از اینکه رضاشاه از ترکیه بازمی گردد عزم خودش را جزم می کند که این موضوع را عملی کند.



تبیان: آیا می شود گفت که این طرح از طرف انگلیس به ایران دیکته شده بود یا خیر؟

همزمان در ایران، در ترکیه و در افغانستان ما سه حکومت سرسپرده به انگلیس را داریم که روی کار آمده است که در معادلات جهانی، می بینیم که سه حکومت تقریباً مشابه به هم و تقریباً با خواستگاههای همسان که هر سه هم با کودتای نظامی به قدرت رسیده اند بوجود می آید.      هم آتاترک در ترکیه، هم مصطفی کمال در افغانستان و هم رضاشاه در ایران از طریق کودتا به حکومت می رسند.

در مورد سیاست های انگلیس نمی توان به طور خاص و موردی سندی پیدا کرد که انگلیس دستور داد و رضاشاه پیاده کرد. اما حکومت در برنامه های بلندمدتی که دارد با انجام به نظر خودش اصلاحات و با انجام تغییراتی در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و غیره در جامعه؛ همان اهدافی را دنبال می کند که خواست انگلیسی ها بود.

یعنی در سیاست هایی که اتخاذ می شد به نوعی تامین منافع انگلیسی ها بود. بحث کشف حجاب را هم به این شکل می توانیم طبق خواست انگلیسی تبیین کنیم.



تبیان: قضیه کشف حجاب چگونه عملی شد؟

کشف حجاب را از آموزش و پرورش شروع کردند. یعنی از طرف وزارت معارف که متکفل امر آموزش بود دستور صادر شد که معلم ها کم کم حجاب سنتی را بردارند. بعد کم کم این بحث در مدارس دخترانه مطرح شد که کسانی که می خواهند درس بخوانند باید بدون حجاب باشند. تا قبل این، بسیاری از خانواده های مذهبی دختران خود را برای تحصیل به مدرسه می فرستادند که با مطرح شدن این موضوع می بینیم که خانواده های مذهبی کم کم از فرستادن دخترانشان به مدرسه برای آموزش باز می مانند. در واقع در سالیان بعد می بینیم که این موضوع تاثیر منفی را در جامعه باعث می شود. که خیل کثیری از دختران جامعه که می بایست از تحصیلات برخوردار می بودند، از تحصیل ماندند و این موضوع در عقب ماندی جامعه تاثیرگذار بود.

همزمان، در مطبوعات هم شروع کردند به سخن گفتن و ترویج و تبلیغ بی حجابی و کشف حجاب و با بسترسازی و طرح

یک نمونه از شعرهایی که علیه حجاب در مطبوعات به چاپ رسیده بود را برایتان میخوانم:

یک دم ز حقوق مدنی دم بزن ای زن

وین دام سیه سلسله برهم بزن ای زن

پرده از چهره برانداز که بی پرده نکوست

 غنچه آنگاه شود گل که در آید از پوست

در واقع با شعر و با لطایف الحیل سعی میکردند تا جریان حجاب را علنی کنند. اما با توجه به ساختار مذهبی و وضعیت سنتی جامعه ما طبیعی بود که این بی حجابی نتواند با این تدابیر در کوتاه مدت جایگزین حجاب شود. ضمناً برای اینکه بتوانند با توان بیشتری مسئله کشف حجاب را دنبال کنند، قبل از این فضا؛ کانون بانوان را تاسیس میکنند که کانونی بود که از زنان تحصیلکرده غرب که اغلب خودشان کشف حجاب کرده بودند تشکیل میشد. در این کانون بانوان، رگههایی از بهائیت هم دیده میشد یعنی عدهای از گردانندگان اصلی این کانون جزء گروه بهائیت بودند. در واقع کانون بانوان هم شروع کردند به فعالیت در کنار آموزش و پرورش و مطبوعات. با جلسات سخنرانی و مراسمهایی که برگزار میکردند به ترویج وتبلیغ کشف حجاب می پرداختند.


در خرداد 1314 دختران با لباس ورزشی در مرکزی که زیر نظر یکی از دختران شاه بود در برابر رضاخان رژه رفتند. در دوم خرداد همان سال نخستوزیر یک مجلس عصرانه در یکی از باشگاههای تهران تشکیل داد که اعضای کابینه و رجال سرنشاس با زنان خود بدون حجاب در آن شرکت کردند. در واقع حکومت برای رواج بیشتر کشف حجاب از مسئولین و کارمندان خودشان این کار را شروع کردند. شهربانی، ژاندارمری، ارتش، کارمندان دولت و حتی رفتگرها را هم شامل این بخشنامه قرار داداند که مراسمی تشکیل شود و در آن مراسم همراه خانم هایشان شرکت کنند؛ در حالیکه کشف حجاب کردهاند! عکسهای این دوره هم موجود است. به هر حال چون برای عده زیادی از زنان اینکار سخت بود به شکلی حجاب را داشته باشند در صورتی که چادر را برداشته بودند. اما با روسری، کلاه و روشهای مختلف سعی میکردند اصل حجاب را داشته باشند.

در نهایت با این زمینه سازیها در دی ماه 1314 قانون کشف حجاب رسماً ابلاغ شد. و نیروهای نظامی و انتظامی مأمور اجرای اینکار میشوند. یعنی تا پیش از این کارمندان دولت، دانشآموزان و عده خاصی مجبور بودند این قانون را رعایت کنند. اما بعد از 14 دی با ورود نظامیان به عرصه اجرای این قانون، رعایت آن به طور عمومی و همگانی در همه جای کشور الزامی می شود. و هر جا میدیدند زنی چادری دارد، چادرش را میکشیدند و پاره میکردند.

در 17 دی ماه رضاشاه به همراه ملکه و دخترانش در جشنی که در دانشسرای عالی برپا شده بود شرکت کردند، این اولین باری بود که خانواده شاه در یک مراسم عمومی بدون حجاب ظاهر شدند. خانم هاجر ترتیب که از از روشنفکران غربگرای دوره مشروطیت است نطقی را ایراد میکند و کشف حجاب رسماً آغاز میشود.

پاره کردن حجاب گسترش پیدا میکند و نظامیان در این راه رذیلانهترین کارها را انجام میدادند. در نهایت حکومت با این شکل و با شدت عمل شروع به کار کرد.

در تهران و شهرستانهای بزرگ زودتر و با قدرت پلیس توانستند جریان کشف حجاب را اعمال کنند. اما در شهرهای کوچک و جاهای دور افتاده به سختی اینکار صورت میگیرد.


جامعه و سیاست : سایت تبیان

مصاحبه از: زینب فرخ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد