ارتباط مسأله پوشش با فلسفه ریاضت و رهبانیت
چون زن بزرگترین موضوع خوشی و کامرانی بشر است ، اگر زن و مرد معاشر و محشور با یکدیگر باشند ، خواه ناخواه دنبال لذتجوئی و کامیابی می روند . پیروان فلسفه رهبانیت و ترک لذت برای اینکه محیط را کاملا با زهد و ریاضت سازگار کنند بین زن و مرد حریم قائل شده پوشش را وضع کرده اند ، کما اینکه با چیزهای دیگری هم که نظیر زن محرک لذت و بهجت بوده است مبارزه کرده اند .
پدید آمدن پوشش طبق این نظریه ، دنباله و نتیجه پلید دانستن ازدواج و مقدس شمردن تجرد است . ایده ریاضت و ترک دنیا همانطوری که در موضوع مال ، فلسفه فقر طلبی و پشت پا زدن به همه وسائل مادی را به وجود آورده است ، در مورد زن فلسفه تجرد طلبی و مخالفت با جمال را ایجاد کرده است .
از
نظر اسلام و طرز تفکری که اسلام به جهان عرضه داشته است آیا چنین تعلیل و
توجیهی برای پوشش صحیح است ؟
اسلام خوشبختانه یک طرز تفکر و
جهانبینی روشن دارد ، نظرش درباره انسان و جهان و لذت روشن است و به خوبی
می توان فهمید که آیا چنین اندیشه ای در جهانبینی اسلام وجود دارد یا نه ؟
ما منکر نیستیم که رهبانیت و ترک لذت در نقاطی از جهان وجود داشته است و
شاید بتوان پوشش زن را در جاهائی که چنین فکری حکومت می کرده است از ثمرات
آن دانست ، ولی اسلام که پوشش را تعیین کرد نه در هیچ جا به چنین علتی
استناد جسته است و نه چنین فلسفه ای با روح اسلام و با سایر دستورهای آن
قابل تطبیق است . اصولا اسلام با فکر ریاضت و رهبانیت سخت مبارزه کرده است و
این مطلب را مستشرقین اروپائی هم قبول دارند . اسلام به نظافت تشویق
کرده و گفته است :
" النظافة من ایمان " .
پیغمبر اکرم شخصی را دید در حالی که موهایش ژولیده و جامه هایش چرکین بود و بد حال می نمود . فرمود :
" من
الدین المتعة "
یعنی تمتع و بهره بردن از نعمتهای خدا جزو دین است . و
هم آنحضرت فرمود : عده ای از اصحاب رسول اکرم به خاطر
اینکه بهتر و بیشتر عبادت کنند و از لذات روحانی بهره مند شوند ترک زن و
فرزند کردند ، روزها روزه می گرفتند و شبها عبادت می کردند . همینکه رسول
خدا آگاه شد آنها را منع کرد و گفت من که پیشوای شما هستم چنین نیستم ،
بعضی روزها روزه می گیرم ، بعضی روزها افطار می کنم ، قسمتی از شب را عبادت
می کنم و قسمتی دیگر نزد زنهای خود هستم . همین عده از رسول خدا اجازه
خواستند که برای اینکه ریشه تحریکات جنسی را از وجود خود بکنند ، خود را
اخته کنند . رسول اکرم اجازه نداد ، فرمود در
اسلام این کارها حرام است . روزی سه زن به حضور رسول اکرم آمده از شوهران
خود شکایت کردند . یکی گفت شوهر من گوشت نمی خورد . دیگری گفت شوهر من از
بوی خوش اجتناب می کند . سومی گفت شوهر من از زنان دوری می کند . رسول خدا
بیدرنگ در حالی که به علامت خشم ردایش را به زمین می کشید ، از خانه به
مسجد رفت و بر منبر آمد و فریاد کرد : چه می شود گروهی از یاران مرا که ترک
گوشت و بوی خوش و زن کرده اند ؟ ! همانا من خودم هم گوشت می خورم و هم بوی
خوش استعمال می کنم و هم از زنان بهره می گیرم . هر کس از روش من اعراض
کند از من نیست ( 5) . حسن بن جهم می گوید : بر حضرت موسی
بن جعفر علیه السلام وارد شدم ، دیدم خضاب فرموده است . گفتم رنگ مشکی به
کار برده اید ؟ فرمود : بلی ، خضاب و آرایش در مرد موجب افزایش پاکدامنی در
همسر او است . برخی از زنان به این جهت که شوهرانشان خود را نمی آرایند ،
عفاف را از دست می دهند . دین من روشی
منطبق بر واقعیت و در عین حال ساده و آسان است .
"
" بئس العبد القاذوره "
یعنی بدترین بنده شخص
چرکین و کثیف است . امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود :
" ان الله جمیل یحب
الجمال "
خداوند زیبا است و زیبائی را دوست می دارد . امام صادق
فرمود :
" خداو ند زیبا است و دوست می دارد که بنده ای خود را بیاراید و
زیبا نماید و بر عکس ، فقر را و تظاهر به فقر را دشمن می دارد . اگر خداوند
نعمتی به شما عنایت کرد باید اثر آن نعمت در زندگی شما نمایان گردد .
به آنحضرت گفتند چگونه اثر نعمت
خدا نمایان گردد ؟ فرمود به اینکه جامه شخص نظیف باشد ، بوی خوش استعمال
کند ، خانه خود را با گچ سفید کند ، بیرون خانه را جاروب کند ، حتی پیش از
غروب چراغها را روشن کند که بر وسعت رزق می افزاید "
. در قدیمی ترین
کتابهائی که در دست داریم مانند " کافی " که یادگار هزار سال پیش است ،
بحثی تحت عنوان " باب الزی و التجمل " وجود دارد . اسلام به کوتاه کردن و
شانه کردن مو و به کار بردن بوی خوش و روغن زدن به سر سفارشهای اکید کرده
است .
حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و
آله نقل شده که :
تنظفوا و لا تشبهوا بالیهود .
یعنی نظیف باشید و خودتان
را شبیه به یهود نکنید . بعد فرمود زنان یهودی که آلوده شدند بدان جهت بود
که شوهرانشان کثیف بودند و مورد رغبت واقع نمی شدند . خودتان را پاکیزه
کنید تا زنانتان به شما راغب گردند عثمان بن مظعون یکی از اکابر صحابه رسول
اکرم است ، خواست به تقلید از راهبان ، به اصطلاح تارک دنیا شود ، ترک زن و
زندگی کرد و لذتها را بر خویش تحریم ساخت . همسرش نزد رسول خدا آمده عرض
کرد یا رسول الله ! عثمان روزها را روزه می گیرد و شبها به نماز بر می خیزد
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله خشمگین شده برخاست به نزد وی آمد . عثمان
مشغول نماز بود . صبر کرد تا نمازش تمام شد ، فرمود : ای عثمان خدا مرا به
رهبانیت دستور نفرموده است .
لم یرسلنی الله تعالی بالرهبانیة و لکن بعثنی بالحنیفیة السهلة السمحة "
یعنی خداوند مرا برای رهبانیت و ریاضت نفرستاده است ، مرا برای
شریعتی فطری و آسان و با گذشت فرستاده است . من نماز می خوانم و روزه می
گیرم و با همسرانم نیز مباشرت دارم . هر کس که دین مطابق با فطرت مرا دوست
می دارد باید از من پیروی کند . ازدواج یکی از سنتهای من است . با توجه به تعالیم دینی ما و
همچنین روش زندگی امامان و بزرگان دینی ، فلسفه ی لزوم حجاب در دین اسلام
نه به جهت صحه گذاشتن بر تارک دنیا شدن و
دوری از لذات است بلکه دلیل دیگری دارد .اسلام به هیچ وجه نمی خواهد انسان
ها از لذت دوری کنند اما با تنوع طلبی و ارضای بی حد و مرز خواسته ها نیز
مخالف است. اعتدال روش اسلام است.
منبع : فلسفه ی حجاب - استاد مطهری
گروه خانواده و زندگی تبیان - گردآوری و تنظیم : نداداودی
چرا غرب همواره تلاش کرده است که در سلسله اقدامات تهاجمى خود علیه ارزشهاى فرهنگى ملى و اسلامى، کشف حجاب را یکى از اقدامات مهم قرار داده و توان بالایى را به عملى شدن آن و جلوگیرى از اشاعه حجاب اسلام اختصاص داده است؟ چرا اسلام، این دین سعادت بخش، حجاب را براى زنان واجب فرموده و یکى از احکام. ضرورىقراردادهاست؟
شک نیست که غرب و اسلام با دو دیدگاه متفاوت به زن و ارزشها و کرامت انسانى الهى او مىنگرند و بر همین اساس برنامهریزى مىنمایند. اینک حجاب را از دو دیدگاه غرب مورد بحث و بررسى قرار مىدهیم: لباس پوشیدن، شأنى از شئون انسان است و در هر تمدن رابطه مستقیمى با معناى انسانوتعریف. انسان. درآن. تمدن. دارد. حجاب انسان در تمدن جدید غربى چیست؟
در تمدنى که خدا از صحنه زندگى غایب شده، و در کلیسا عزلت گزیده، معنویت به حاشیه زندگى خزیده، و استخوانبندى فرهنگ و تمدن غربى، یک استخوانبندى مادى شده که در آن دیگر معنویت و قدس، اصالت ندارد و انسان دیگرى موجودى نیست که حامل «روح الهى» باشد و بتواند خلیفه خدا در زمین شودو. . . در این تمدن، انسان هیچ فرقى بنیادى و وجودى با حیوان ندارد. . . او هم چند سالى در طبیعت زندگى مىکند و مىمیردو هیچ . ارزش و اعتبار همه چیز در این تمدن با این ملاک سنجیده مىشود که چقدر مىتواند به انسانى که اساسا حیوانى مادىاست، لذت ببخشد و یکى از چیزهایى که مىتواند به او لذت ببخشد «تن انسان» است.
از نظر غرب، انسان جز «تن» چیز دیگرى نیست و این تن یکى از مهمترین آبشخورهاى لذت اوست، و او در فرصت محدودى که تا مرگ دارد باید از همه لذتها تا مىتواند بهرهمند شود»
در اینجا ما دیدگاه برخى از دانشمندان غربى را درباره حجاب و پوشش کنار هم قرار مىدهیم تا شما خود به قضاوت بنشینید و علت تناقص گویىها را خود پیدا کنید. راسل با «تابو» خواندن احساس شرم، عفاف و تقواى مرد و پوشش زن درباره ریشه حیا و حجاب مىگوید:اخلاق جنسى آنچنان که در جوامع متمدن دیده مىشود، از دو منبع سرچشمه مىگیرد: یکى، تمایل به اطمینان پدرى، دیگرى، اعتقاد مرتاضانه به خیبث بودن عشق. دیدگاه فروید نیز هم افق با دیدگاه راسل است. او نیز اخلاق جنسى را تابو مىخواند و در روانشناسى خود، مبناى تحرکات انسان را در همه دورانهاى زندگى، غریزه جنسى معرفى مىکند و ایجاد مانع در برابر آنان را به هر شکل ممکن، مردود شمرده، عامل بیمارىهاى روانى مىداند.
به راستى، آیا مىتوان این کلمات متناقص که حقایق آشکار را زیر پا مىگذارد پذیرفت؟ آیا اخلاق نوین جنسى غرب که با استفاده همین نظریات پایهریزى شده مشکلات روانى را حل کرده است و یا به عکس، عوارض بىشمار فرهنگى، اجتماعى و اخلاقى به وجود آورده و هزاران درد بىدرمان به دردهاى گذشته افزوده است؟»
آیا مىتوان با این سخن متناقض، به تحلیل ریشه حجاب و حیا پرداخت و آن را تبیین نمود؟شهید مطهرى در پاسخ غربىها مىگوید :
درباره اینکه زن ابتدا در خود احساس نقص مىکرده است و سبب شده که هم خود او و هم مرد، او را موجود پست بشمارد، سخنان زیادى گفته شده است، خواه آن سخنان درست باشد و خواه نادرست، با فلسفه اسلام درباره زن و پوشیدگى زن رابطهاى ندارد. اسلام، نه حیض را موجب پستى و حقارت زن مىداند و نه پوشیدگى را به خاطر پستى و حقارت زن عنوان کرده است؛ بلکه منظور دیگرىداشته. است»
. آیة اللّه جوادى آملى مىگوید :
«شبههاى که در ذهنیت بعضى افراد هست، این است که خیال مىکنند حجاب براى زن محدودیت و حصارى است، حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است. »
محرومیت از ارضاى غریزه جنسى از راه مشروع و طبیعى، باعث انحراف و فساد خواهد شد؛ اسلام این مشکل را با دستور ازدواج و توجه همسران به ارضاى همدیگر حل کرده است.
این اشکال که حجاب و پنهان شدن زن در میان پوششها باعث محرومیت و طغیان و فساد مىشود، بىاساس است، زیرا اسلام با آن دستورهاى موکد خود راجع به ازدواج و احکام دقیق خود در این مورد، رفع محرومیت کرده. است. اما «باید توجه داشت که اگر مشکل محرومیت را با به وجود آوردن بىبند و بارى و کشف حجاب رفع کنیم، مفاسد تباهىها هزاران برابر بیش از تباهىهاى محرومیت است؛ قبلا اشکال مىکردند که محرومت از زن باعث مىشود که مردها به همجنس خود تمایل کنند و گناه بزرگ «لواط» رائج مىگردد؛ ولى باید با اینها گفت چرا در دنیاى غرب که مرد از محرومیت بیرون آمده و با کمال آسانى مىتواند با زن تماس بگیرد، دامنه همجنس بازى و لواط گسترده شده؛ تا آنجا که این موضوع به عنوان لایحه به مجلس کشیده شده و مجلس بریتانیا جوازآنراتصویب. کرده است؟از این نمونه و امثال آن مىفهمیم که حل مشکل با بىبندوبارى نیست، بلکه بىبندوبارى مشکل را هزارها برابر مىکنند. بىبندوبارى زنها، برنامههاى سکس، فیلمهائى که نمایشگر زنهاى نیمه عریان و بىحجاب است، و دوست بازى به عنوان جشن و هنر و برداشتن مرز بین زن و مرد، هر یک آتش است که به خرمن غریزه جنسى مىافتد، و عواقب این تهیجات و تحریکات بر کسى پوشیده نیست؛ اسلام که کاملاً به همه جوانب با نظر دقیق مىنگرد و دستوراتش عمیقا حساب شده و منطقى است، کاملاً به مرز باریک بى بند و بارى و فساد اطلاع و توجه دارد، و به خوبى در قانونگذارى خود خطر شکسته شدن حصار عفاف، و باریکى این مرز را در نظر داشته. است. »
زندانیان چادر، عنوان کتابى است که توسط خانم شهره مستشار در انگلیس منتشر شده است «چنانچه از عنوانش پیداست، حجاب، ضد آزادى زن تلقى شده است.
مىدانیم که آزادى قلمروهایى دارد: بیان عقیده، فعالیت سیاسى و. . . . حجاب کدام آزادى را سلب مىکند؟ اگر فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى زنان معنى نداشت، دیگر کدام آزادى است که با حجاب سلب شده است؛ مگر اینکه مراد از آزادى، هرزگى جنسى و بىبندوبارى غریزى باشد؛ که البته حجاب این آزادى را تحدید مىکند و رسالت حجاب هم همین است و نیز حجاب برخى دشوارىها را به بار دارد که اگر اصل آن براى سلامت و رشد جامعه انسانى مقید انگاشته شود، باید آن را متحمل شد. »
در دفاع از حجاب، مىتوان گفت : «مگر دانش اندوزى، با محدودیت همراه نیست. مگر راست گویى، برخى آزادىها را سلب نمىکند. همواره ناموس خلقت بر این استوار بوده که اشیاء ذى قیمت و پر ارج را در پوشش محکم و دست و نیافتنى و به دو از چشم و دسترس هر کس و ناکس محافظت نموده است. مرواریدهاى گرانسنگ را در پوشش نفوذناپذیر چون صدف نگاهدارى نموده، اما سنگهاى بىارزش را به وفور در هر جا پراکنده است. زن مسلمان نیز آنگاه که پیکر خود را حرم پرحرمت حجاب قرار مىدهد و خویشتن را از تیر نگاههاى هوس آلود مردان هرزه حفظ مىکند، در واقع مروارید گرانسنگ عفت و نجابت را در صدف حجاب و گوهر ارجمند زنانگى خویش را در پوشش مطمئن از دستبرد نامحرمان حفظ مىنماید. »
نیز مىتوان گفت : «و هرگز پوشش، مانع کار نیست.
اگر نگاهى به آن زنانى که در کارخانهها کار، یا در دهات مشغول تولید هستند، بکنیم مىبینیم هم پوشیده هستند و هم به اقتصاد کمک مىکنند، و این زنان غرب زده هستند که با برهنگى خود جامعه را به فساد کشیدند و یک موجود مصرفى و تفننى بیش نیستند. »
نیز مىتوان گفت : «تنها راه حفظ شخصیت و حرمت زن روى آوردن به حجاب است. اگر او به حجاب روى آورد، پایگاه خانوادگىاش قوى مىشود. مردها، ناچار مىشوند به زندگى خانوادگى خود ارج نهند و به همسران خود، واقعا توجه کنند (و به آنها وفادار باشند). اگر حجاب خود را ارج نهد، او را به مشاغل پست با حقوق بخور و نمیر، نمىگمارند و استعدادهاى واقعىاش به هدر نمىرود و آن وقت است که مىتواند در مشاغل عالى، به مراتب بیشتر از آنچه براى بىحجاب مطرح است، توفیق به دست آوَرَد.