حجاب وهویت فرهنگی

حجاب مصونیت است . مصونیت از گناه . پس بیایید این فرصت ها را بشناسیم

حجاب وهویت فرهنگی

حجاب مصونیت است . مصونیت از گناه . پس بیایید این فرصت ها را بشناسیم

حجاب بانوان در ادیان آسمانی

آدم و حوا و فرزندانشان

در مورد حضرت آدم و حوا و فرزندانشان آنچه از پوشش آمده تنها پوشیدن شرمگاه آدم و حوا با برگ های درختان بهشتی است که در متن قرآن کریم آمده است[1] و جز آن هیچ گونه مطلبی در دست نیست. البته تا پیش از بلوغ نوادگان آدم و حوا، خانوادة واحد و محرم یکدیگر بودند، اما از وضعیت پس از آن هیچ نشانی در دست نیست.

در دوران نوح و ابراهیم(ع)

مرحوم شیخ صدوق (381 ه‍( با سندی از امام باقر(ع) نقل نموده که فرموده است: در زمان نوح(ع) هفت صد نفر از زنان جامه های رنگ شده پوشیدند و خود را به زیورها و عطرها آراستند و از پرده های خود به در آمدند و در شهرها متفرق شدند! و در مجالس مردان در عیدها حاضر و جمع می شدند و در صف آنان می نشستند.[2]

و از عبارت «در شهرها» معلوم می شود که این سخن مربوط به پیش از طوفان است؛ چرا که پس از طوفان با حداکثر هشتاد نفر باقیمانده[3] تنها دهی را یا در کوفه[4] و یا در موصل[5] در شمال عراق بر پای نمودند، و شهرها و جمعیتی این چنین و عصیانی در این حد نداشتند.

و از عبارت «از پرده های خود» معلوم می شود که زنان در آن زمان پرده نشین بوده اند و یا «حجاب» داشته اند که در متن اصل عربی خبر همین کلمه آمده است و شگفتا که این نخستین متن خبر معتبری است که در آن حکایت «حجاب» از پیش از آن زمان، و نقض آن در آن دوران آمده است. پس بانوان باایمانی که به همراه نوح(ع) در طوفان به کشتی وی بوده اند با «حجاب» بوده اند، و بنابراین الزاماً یا لااقل ترجیحاً و غالباً جدای از مردان بوده اند اما نسبت به حضرت ابراهیم(ع) کسانی جز خانواده اش و خاله زاده اش لوط(ع) مؤمنی شمرده نشده است. دخترخاله اش ساره که خوش صورت بود به او ایمان آورده و همسر او شد و پس از بت شکنی ابراهیم(ع) و محکومیت به آتش سوزی و سالم ماندنش و تبدیل محکومیت وی به تبعید و جلای وطن به شام، شیخ قطب راوندی از شیخ صدوق با سندی از امام صادق(ع) روایت نموده که فرموده است: که حضرت ابراهیم(ع) برای این سفر الزامی صندوقی را تهیه کرده تا همسرش ساره را در آن نهاده و از دید مردم پنهان دارد[6] که البته این بیش از مقدار «حجاب» لازم شرعی و به جهت خصوصیت مورد خاص بوده است، اما اجمالاً نشانی از وجود «حجاب» خواهد بود به ویژه که این رفتار مستند به غیرت حضرت ابراهیم(ع) شده است.

شاید روشنتر از آن متنی از سفر پیدایش تورات باشد که حاکی از وجود «حجاب» در خاندان ابراهیم(ع) می باشد، آنگاه که زنی به نام «رفقه» همراه با خدمتگزار اسحاق(ع) به سوی وی بر روی شترانشان می روند، و اسحاق از دور به استقبال آنها می رود «رفقه» اسحاق را در صحرایی می بیند و می فهمد که مردی است و به استقبال از آنها می آید اما او را نمی شناسد، و لذا از خدمتگزار اسحاق که همراهش بر روی شتر بود می پرسد: «این مرد که در صحرا به استقبال ما می آید کیست؟ خادم گفت: آقای من (اسحاق) است. پس رفقه از شتر خود فرود آمد و برقع خود را بر گرفت و خود را پوشانید.»[7]

موسی(ع) و موسویان یهودی

در قرآن کریم در داستان فرار موسی(ع) از کاخ فرعون به سوی شهر مدین آمده است که دختر شعیب از طرف پدرش موسی(ع) را فراخواند و چون به نزد پدرش شعیب رسیدند به پدرش شعیب پیشنهاد کرد که از موسی برای چرانیدن گوسفندان کمک بخواهد و گفت: او نیرومند و امانتدار است. در خبر معتبری از امام رضا(ع) آمده است که شعیب از او پرسید: امانتداری او را چگونه دانستی؟ گفت: چون او را از سوی شما فرا خواندم و به راه افتادیم از من خواست پشت سر او حرکت کنم و راه را به او نشان بدهم؛ تا چیزی از من نبیند[8] که البته این تنها حجب و حیا و احتشام موسی(ع) را می رساند نه بیشتر. این می رساند که ندیدن چیزی از زن ملاک امین بودن شمرده شده اگر حجاب و پوشش یک ارزش نبود، ندیدن چیزی از زن ملاک امین بودن شمرده نمی شد، بلکه حجب و حیای دختر شعیب را نیز می رساند زیرا ندیدن چیزی از زن را ملاک امین بودن شمرده است پس نزد خودش نیز پوشش یک ارزش شمرده می شود. زنی که در نزدش چیزی از بدنش توسط ؟؟؟ چنین ملاک امین بودن او شمرده شود قاعدتاً خود نیز پوشش را برای خود ارزش تلقی می کند.

اما در «تاریخ تمدن» از ویل دورانت به نقل از اصول اخلاقی تلمود یهود آمده است که: «اگر زنی به نقض قانون یهودی می پرداخت، چنانچه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت میان مردم می رفت...»[9] که به روشنی حاکی است که بی روسری به میان مردم رفتن زنان، خلاف قانون شرعی یهودی است.

از دوران موسی(ع) خبر دیگری در «قصص الانبیاء» از قطب راوندی در دست است که گوید: عموزادة موسی(ع) قارون که همراه فرعونیان و همانند آنان شده بود، چهارهزار جنگجو و سیصد کنیز و کلفت و خدمتگزار زن آراسته همراهشان بود[10] این متن تنها گزارش از نقض «حجاب» دارد و نسبت به وجود حجاب ساکت است.

گرچه در خبری آمده است که پس از موسی(ع) وصی وی یوشع بن نون لشکرکشی و فتوحاتی نموده است و در یکی از شهرها شخصی از بنی اسرائیل که مؤمن متدینی بود و شهرت یافته بود که «اسم اعظم» را می داند و لذا «مستجاب الدعا» می باشند به نام «بلعم» وقتی که لشکریان یوشع به آن شهر رسیدند سردار شهر که قصد مقاومت داشت از «بلعم» خواست که علیه لشکریان یوشع نفرین کند، بلعم نفرین نکرد اما به آن سردار گفت: به زنان دستور بده که خود را بیارایند و به میان لشکریان بروند و خود را بر آنان عرضه کنند و «طاعون» گرفتند و در ظرف سه ساعت هفتاد هزار نفر از طاعون مردند[11] که شاید شاهدی بر نقض «حجاب» باشد.

اما پرورش مریم(س) بنا به شریعت موسی(ع) بوده و در این موضوع در «تفسیر عیاشی» در خبری از امام باقر(ع) آمده است که: چون مریم به سن بلوغ زنان رسید خداوند به زکریا وحی فرمود: که برای مریم پرده ای بکشد که پنهان باشد[12] که این حاکی از حجاب است.

عیسی پس از موسی(ع) پیغمبر اولواالعزم جدید بود اما نه با شریعتی جدید که مبعوث به همان شریعت موسی بود مگر موارد نادری، پس بنابر ثبوت «حجاب» در شریعت تورات موسی(ع) شامل مسیحیان عیسوی نیز هست، گرچه در اناجیل چهارگانه رسمی باقیمانده، و همچنین در رسالة پیوستة به اناجیل، حکمی دربارة «حجاب» در دست نیست.

جز آنکه پولس در رسالة (نامه) خود به مبشر و مبلغی قرانتیان بر پوشش و حجاب زن در وقت دعا و نیایش شدیداً تأکید دارد آنجا که گوید: در دل انصاف دهید، آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند؟! می خواهم شما بدانید. اگز زن را مو بریدن یا تراشیدن قبیح است (پس) باید بپوشد (و) اگر زن نپوشد موی را (گویا) ببرد (پس) هر زنی که سر برهنه دعا یا نبوت کند(؟!) چنان است که (سرش) تراشیده شود! (و) سر خود را رسوا سازد! از این جهت زن می باید «عزتی» بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان.[13]

پس به نظر می رسد 1. پوشیدن در غیر مواقع دعا، مفروغ عنه بوده است آنچه تأکید شده پوشش هنگام دعا یا نمازست؛ 2. گویا حجاب به عنوان یک عزت و کرامت برای زن مطرح شده است.

پی نوشت

[1]. اعراف/ 20و 22و 27.

[2]. نک: علل الشرایع و الاحکام، باب 1، ص 217 و در کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 88 و 89 و حیات القلوب، تاریخ پیامبران، ج 1، ص237.

[3]. حیات القلوب، تاریخ پیامبران، ج 1، ص 259، از تفسیر قمی، ج 1، ص 326، و همان، ص 262، از کمال الدین، ص 355 و همان، ص 268، از علل الشرایع، ص 30.

[4]. حیات القلوب، همان، ص 273، از تفسیر عیاشی، ج 1، ص 146.

[5]. حیات القلوب، همان، ص 275، از تفسیر عیاشی، ج 1، ص 150.

[6]. نک: قصص الانبیاء قطب راوندی به تحقیق مرحوی عرفانیان، ص 10، ح 100.

[7]. نک: تورات سفر پیدایش، باب 24، ص 64و 65.

[8]. نک: قصص الانبیاء، همان، ص 152، ح 161.

[9]. تاریخ تمدن، ویل دورانت، ترجمة احمد آرام و دیگران، ج 4، ص 461.

[10]. نک: قصص الانبیاء، همان، ص 170، ح 195.

[11]. نک: قصص الانبیاء، همان، ص 173، ح 200.

[12]. نک: تفسیر عیاشی، ج 1، ص 170 و قصص الانبیاء راوندی، ص 264، ح 302.

[13]. انجیل، رسالة پوشش، باب 11، ص 3-14 با تصرفی برای روشنی معنی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد